Wednesday, March 12, 2014

The Wolf of Wall Street...گرگ وال استریت








فیلم "گرگ وال استریت"، حرکت دیوانه وار و روند کاذب شخصی را به نمایش میگذارد که نمونه اش در سراسر جهان کم نیستد، آدمهایی با قدرت خود تخریبی که با توجه به عدم کنترل واقعی شخصییتی، باوراینکه هر لحظه در آستانۀ سقوط باشند، بعید نیست. آدمهایی با موفقییت های ظاهری  که یک شبه ره صد ساله را میروند و در این راهِ سراب مانند، حیف و میل این دارایی های آسان بدست آمده آنقدرهم کار سختی نخواهد بود... درست عکس افراد موفقی که زندگیشان هر روز رو به افول میرود، پر مانع است اما بدلیل عناصر مثبت نهفته شده در آنان، به مرور زمان به موفقییت میرسند.
جوردن بلفورد که درهمان نماهای اول فیلم او را دارای شخصییتی خیرکننده، زندگی متمولانه وظاهری برازنده میبینیم، نمیتوان به متفاوت بودن شخصییت و فساداخلاقی او پی برد اما همواره برای بیینده این سوال بوجود خواهد آمد که چطور توانسته با این سن و سال کم به این زندگی برسد؟
مارتین اسکور سیزی همواره در فیلمهایش از مناظر مختلف فسادهای مرتبط با آدمها یا همان شخصییت اصلی فیلم را بیان کرده، فساد اخلاقی، مالی، خانوادگی، اجتماعی و غیرو... جمع های  مردانه در قالب نزدیکانی که غالباً رفاقت و دوستی در کارها را مهمتر از هر چیزی میدانند تا شخصییت محوری فیلم را بسمت هدفش یاری کنند. نقش "جوناه هیل" در این فیلم به مثابۀ "جو په سی" در فیلمهای دهۀ 1990 مارتین اسکورسیزی... "گاو خشمگین"، "رفقای خوب"، "کازینو" و... است کسی که همیشه در کنارش بود اما در لحظات حساس، اگه میتونست بهش خیانت هم میکرد. رفقایی که در صعود با او بوده و در افول غالباً تنهایش میگذارند، همینطور استفاده از زنانی بسیارزیبا در کنار شخصییت محوری فیلم که همواره او را زمانی که به فساداخلاقی و افول کشیده می شود ترک میکنند چون از ابتدا هم متعلق به او نبوده اند و صرفاً اوج و پایگاه کذایی اجتماعی او، این زنان جذاب را در کنارش قرار داده است.
بازی لئوناردو دی کاپریوعالیست و شاید به جرات بتوان گفت که برای اولین بار در عمرهنرپیشگی اش چنین بازی درخشانی ارائه میدهد...شاید او نقش شخصییت های متقلب و رند جامعی را خیلی بهتربلدست بازی کند تا شخصییت های بظاهر
محبویتری مثل "گاتسبی بزرگ!!!
او در این فیلم که یک شخصییت ساده و کارمند عادی وال استریت است، کم کم به شخصییت تازه بدوران رسیدۀ پولداری تبدیل می شود. پول به او قدرت، پایگاه اجتماعی، امکانات، رفاه، زن، دوستان در سطح خودش و از همه مهمتر قدرت سو استفاده از همۀ این امکانات را در اختیارش می کذارد ...اینها مسائلی است که اگر در اختیار هرفرد با شخصییت نامطمئن و بی اعتدال قرار گیرد، میتواند هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد، غافل از اینکه بداند، او بدون پول هیچ چیزی نیست و در اصل بدون پول اصلاً وجود ندارد....او هرگز نمیخواست باور کند که هیچگون جسارت شخصی چه در تصمیم گیری و چه در مسائل اولیه زندگی خویش ندارد... نمونه اش وقتی برای اولین بار زمزۀ اف بی آی (پلیس فدرال آمریکا) برای کنترل دارایی هایش به گوشش میرسد، با شخصی در رستورانی در حال صحبت بود و اونجا متوجه میشویم که این فرد چقدر در برخورد با مسائل ابتدایی زندگی اش مستاصل و بی اراده است.
شخصیتی چنان پرافت و خیزومتفاوت که بارها در صحنه هایی از فیلم، زمانیکه او درجایی، فردی بسیار دوست داشتنی ومعمولی از لحاظ انسانی بنظر میرسد... خیلی سریع و با یکسری صحبتهایی در ادامه تبدیل به شخصییتی منفورمیشود.             که حضورش غیر قابل تحمل است
       در کل فیلم"گرگ وال استریت" اسکورسیزی از فیلمهای خوب او بحساب میاید اما نمیتوان یکی از فیلمهای خوب تاریخ سینما از آن یاد کرد...معمولاً فیلمهایی که بهر شکل پول و زندگی مردم توسط عده ای سودجو و مفسد فنا شود و آنان را به بیچارگی  برسانند تا عده ای قهرمان شوند و به خوشگذرانی و عیش و نوش برسند را دوست ندارند و با اینجور فیلمها کمتر همذات پنداری می کنند.
                                                                                                                                

No comments:

Post a Comment